من زاده مهرم،یک مهرماهی لجباز
یک مهرماهی که حرف زور تو کلش فرو نمیره
یک مهرماهی که گریه هاش برای خودشه و خنده هاش برای همه
یک مهرماهی که هر چه اراده کنه به دست میاره،
یک مهرماهی که جواب بدی تو با خوبی میده تا یکمی بلکه شرمنده شی و با یکی دیگه این رفتارو تکرار نکنی
یک مهرماهی در عین ساده بودن با منطقش میتونه خلع سلاحت کنه
یک مهرماهی که با بغض اشکای خودش رو پاک میکنه ولی طاقت دیدن اشکای بقیه رو نداره
یک مهرماهی که عاشق خیس شدن زیر بارون بدون احساس سرماست
من زاده مهرم
اگر مرا میخواهی باید غرورم را بخواهی
اگر مرا میخواهی باید صراحتم را بخواهی
من با بقیه متفاوتم
آن چه درونمن نهفته است عشقاست
عشقی که منتظر است تا دست از پا خطا کنی تا تلخ ترین تلخ ها را به تو بچشاند
من یک مهری هستم
همونی که همه باهاش خوشحالن
همونی که همه فکر میکنن تخته سنگه ولی با هر تلنگری میشکنه
همونی که مواظبه کسی ناراحت نشه ولی همه ناراحتش میکنن
نشانم ترازوی عدالت هست
مغرورم اما اگر دل بدهی غرورم را فرش زیر پایت میکنم
لجبازم اما اگر دل بدهی به اتش میکشم هر که را که با تو سر لج دارد
من یک مهرماهی ام
بیهوده سخن نمیگویم ولی هر آنچه میگویم از ته دل است باور کن
من زاده مهرم دلم زود میشکند
به راحتی از آدم ها متنفر میشوم و دیگه نمیتونم دوسشون داشته باشم
من یک پاییزی ام
پاییز زیباست گرچه غم انگیز
پس
اگر مرا میخوای باید رک بودنم را بخواهی,
من اینگونه ام: ساده ، رک ، بی ریا ، گرم
اگر مرا میخواهی کمی ساده باش ،اگر مرا میخواهی کمی همدل باش ،
فقط همین
من یک مـــــــــهــــــــــر مـــاهـــیـــم, شاید ماه من "مــیــزان"باشد
اما تا وقتی از پشت خنجر نزنندم, آرام خواهم بود
و سر به کار خود, مرا آنگونه که هستم بخواه
من یک مـــــــــهــــــــــر مـــاهـــیـــم